مبحث اول: مرز بین فنا و بقا

دنیای امروز دنیای رقابت شدید و روز افزون بین سازمان ها و کسب و کارها است. سازمان ها نه تنها برای بقای خود بلکه برای ارتقا و مزیت رقابتی خود تلاش می­کنند. سال هاست سازمان ها و کسب کارها در مسیر این تلاش ها ، بهبود مستمر عملکرد، پشتکار، ایجاد انگیزه، توجه به کیفیت و بسیاری از مکانیزم های بهبود و مشابه آن را در استراتژی های خود مورد تاکید قرار داده اند.

 سازمان های امروزی در این رقابت شدید و بی چون و چرا، دریافته اند که نوآور بودن، برای کسب مزیت رقابتی و موفقیت های استراتژیک برای آن ها ضروری و حیاتی است. بی تردید روند جهانی شدن، شکستن مرزهای اقتصادی بین کشورها و افزایش انباشت دانش نزد سازمان ها به همراه سهمگین تر شدن رقابت ها بر اهمیت نوآور بودن سازمان ها افزوده است، بطوریکه از نظر نگارنده امروزه نوآوری دیگر یک ضرورت نیست بلکه " مرز بین فنا و بقا" در سازمان هاست.

اگر بنا باشد پیچیدگی های موجود در محیط پویای اقتصادی فعلی بهتر واشکافی شود، ضرورت دارد به دو نکته دیگر توجه کنیم:

  • جهانی شدن فقط تحرک بیشتر کالاها، خدمات و نیروی کار نیست، بلکه تحرک شدید اطلاعات و دانش نیز هست که منجر به افزایش روندهای دانش محور و پیشرفت های شدید فناورانه می­شود.
  • علاوه بر پیشرفت های فناورانه، این مساله که نیازهای مشتریان از طریق راه حل های ویژه و خلاقانه برآورده می­شوند منجر به کاهش قابل ملاحظه چرخه عمر محصول شده است، بطوریکه در چند دهه گذشته قریب به هفتاد و پنج درصد چرخه عمر محصولات و خدمات کاهش یافته است. بطور خلاصه می­توان گفت: باتوجه به تغییرات وتحولات سریع در جهان و آنچه که به اختصار به آن اشاره شد، فقط شرکت ها و سازمان هایی که محصولات نوآورانه به بازار عرضه می­نمایند و از فرآیندهای نوآورانه در سطوح تاکتیکی و عملیاتی خود استفاده می­کنند، در رقابت های شدید و چرخ و پر بازار دوام می­آورند و این مهم هرگز رخ نخواهد داد مگر پارادایم (الگوی) ذهنی سازمان نوآورانه باشد.